Agar Tasavir Ra Nemibinid Rooye Gozineye "Show images" ya "Display images below" click konid.
Agar Nemitavanid Matnha Ra Bekhanid Marahele Zir Ra Donbal Konid :
Right click (click rast) >> Encoding >> Unicode (UTF-8)

 

فرهنگ نامه لاتي

تپل: یعنی خوب یعنی همان چیزی که فقط فکرش را می‌کردی یعنی دوست داشتنی!

فطیر: یعنی خیلی یعنی خیلی زیاد یعنی اونقدر که نشه فکرش را کرد.

گرخید: گرخیدن یعنی ترسیدن یعنی کپ کردن یعنی کم آوردن یعنی قافیه رو باختن!

آجر: یعنی سیب زمینی یعنی 1000 کیلومتر اون طرف تر از بی‌احساسی!

شوخی افغانی: یعنی هر مدل شوخی که حال طرف رو تا حد سکته پیش ببرد.

زاق: یعنی ضایع یعنی زاقارت یعنی یه کامیون کار اشتباه!

سگ برگر: احتمالا غذایی است که خورده شده و باعث شده دهان طرف بوی یک کامیون پیاز بدهد و همراه با بوهای دیگر!!

ترکوندن: یعنی حال پخش کردن اساسی یعنی فراهم کردن یعنی رسوندن یعنی خوب و اساسی رفتار کردن یعنی بدون نقص بودن.

پیاز: یعنی خنگ یعنی مشنگ یعنی تو که عین بز نگاهم می‌کنی وقتی می‌گویم دوستت دارم!!

شیمبل: معمولا به جاسازی کردن یا مخفی کردن میگن.

چنیم: وقتی میخواهی از چیزی تعریف کنی از این اصطلاح استفاده می‌کنی.

بشقل: تغییر داده شده بقل (قل دادن) به معنی بده بیاد.

گون (Gavan): به آدمی میگن که هر چی بهش می‌گی نمی‌فهمه و در کل آی کیوش پایینه.

گولاخ: گولاخ به ترکی یعنی گوش و در کل به آدم درب و داغون و نخراشیده میگن.

تهران 51: آدم دولتی کارمند.

ملی شد: همه فهمیدن.

میرزا مقوا: کنایه از آدم لاغر و لق لقو.

اوپدیس کردن: صدای ضبط را تا آخر بلند کردن.

چوخلصیم: یعنی خیلی مخلصیم.

بی سیمچی رو زدن: وقتی صحبت با موبایل یوهویی قطع میشه گفته میشه.

نبشی دادن: سوتی دادن گاف دادن.

دوو منگل: ماتیز.

ژولیت: مامور کلانتری.

خسته: یه صفت به معنی حرفه‌ای و کار کشته.

اونجا هیچی آنتن نمیده: در توصیف جاهای خیلی پرت گفته می‌شود.

چلاسیدن: ترکیب ماسیدن و چسبیدن و پلاسیدن کنایه از آدمی که دپ شده.

سی جی: به معنی آدم خز موتور باز.

بدن کار: یعنی بدن ساز یعنی آرنولد یعنی زیبایی کار.

اوشکول: غربتی گیج معادل پیه.

برو جلو بوق بزن: زیاد حرف نزن.

چلغوز: عقب مانده گیج.

چمنتیم: مخفف چاکرتیم نوکرتیم مخلصتیم.

خیالی نیست: مهم نیست مساله‌ای نیست.

جیک ثانیه: زود سریع.

دودره: کلک زدن حقه بازی کلاه گذاشتن سر کار گذاشتن کسی.

دیفار: دیوار.

سیریش: سمج.

سوتی دادن: ضایع کردن خراب کردن انجام دادن کاری بر خلاف قاعده معقول.

سیابازی: حقه بازی شارلاتان بازی.

شاسکول: مسخره خل.

شاسی بلند: قد بلند.

قات زدن: قاتی کردن جوش آوردن آشفته و عصبانی شدن.

قزمیت: آدم عقب افتاده.

آخرشه، تهشه، اندشه: پایان نهایت در کار مورد نظر خبره و تمام بودن.

آلبالو: تقریبا معنای خاصی ندارد و برای ضایع کردن طرف مقابل به کار برده می‌شود.

آنتی حال زدن: ضد حال زدن حال طرف را در شرایط خاص گرفتن.

آواکس: خبرچین.

آینه بغل اتوبوس: به گوش‌های پهن و ایستاده و بزرگ گفته می‌شود.

آیکیو: باهوش زرنگ یا برای مسخره کردن هوش طرف به کار می‌رود.

اتو کشیده: آدم شق و رق.

اجمالتیم: کوچک شده شما هستیم.

اخرابتیم: خرابتیم.

ارجینال: اصیل منحصر به فرد.

شلخک: همین جوری اله بختکی.

خز: آخر جوات بی کلاس پایین شهری.

خز و خیل(خز و پیل): خز و دوستان اجتماعی چند خز.

زاخار: مزاحم چیز ضعیف و بی‌کلاس.

تریپ مرگ: بسیار بد حال و ایضا بسیار باحال.

جوات: بی‌کلاس.

جیرجیرک: پر حرف.

چراغ خامش: مخفیانه.

حسش نیست: حوصله‌اش را ندارم.

خالی بند: دروغ گو.