Agar Tasavir Ra Nemibinid Rooye Gozineye "Show images" ya "Display images below" click konid. |
جواني مي خواست زن بگيرد به پيرزني سفارش کرد تا براي او دختري پيدا کند. پيرزن به جستجو پرداخت، دختري را پيدا کرد و به جوان معرفي کرد وگفت اين دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگي فراهم خواهد کرد.
جوان گفت:
شنيده ام قد او کوتاه است!
پيرزن گفت:اتفاقا اين صفت بسيار خوبي است،
زيرا لباس هاي خانم ارزان تر تمام مي شود!
جوان گفت: شنيده ام زبانش هم لکنت دارد!
پيرزن گفت: اين هم ديگر نعمتي است زيرا مي دانيد که عيب بزرگ زن ها پر حرفي است
اما اين دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفي نمي کند و سرت را به درد نمي آورد!
جوان گفت: خانم همسايه گفته است که چشمش هم
معيوب است!
پيرزن گفت: درست است ، اين هم يکي از خوشبختي هاست که کسي مزاحم آسايش شما نمي
شود و به او طمع نمي برد.
جوان گفت: شنيده ام پايش هم مي لنگد و اين عيب
بزرگي است!
پيرزن گفت: شما تجربه نداريد، نمي دانيد که اين صفت ، باعث مي شود که خانمتان
کمتر از خانه بيرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خيابان گردي ،
خرج برايت نمي تراشد!
جوان گفت: اين همه به کنار، ولي شنيده ام که
عقل درستي هم ندارد!
پيرزن گفت: اي واي، شما مرد ها چقدر بهانه گير هستيد، پس يعني مي خواستي عروس
به اين نازنيني، اين يک عيب کوچک را هم نداشته باشد!